در مقالههای قبلی در مورد برندینگ صحبت کردیم و گفتیم هر برندی نیازمند اقداماتی است تا بتواند خدمات خود را به بهترین شکل به مخاطبان هدف خود نمایش دهد. اما زمانی که این اقدامات را برای یک شخص انجام میدهیم در واقع روی پرسونال برندینگ خودمان کار میکنیم. در این مقاله با پرسنال برندینگ (personal branding)، مزایای آن و ساختن برندینگ شخصی در ۷ گام آشنا خواهیم شد.
مردم اغلب میگویند که میخواهند برند شخصیشان را ارتقا دهند. شما قطعأ میدانید که یک برند تجاری چیست – وقتی درمورد اینفلوئنسر مارکتینگ صحبت میکنیم معمولأ به برندها اشاره داریم.
اما احتمالأ زیاد درمورد داشتن برند خودتان فکر نمیکنید. ایده «برندینگ شخصی» برای بیشتر افراد غیرعادی است. اما در این عصر آنلاین که مسائل خوب یا بد همگی به اینترنت بستگی دارند پرسونال برندینگ (برندینگ شخصی) بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است.
پرسونال برند شما چیست؟
پرسونال برند شما نحوه ارتقاء خودتان است. این برند شامل مجموعه منحصربفردی از مهارتها، تجربه و شخصیت است که میخواهید با استفاده از آنها دنیا را ببینید. پرسونال برندینگ داستان زندگی شما را روایت میکند و در رفتار، برخورد، جملاتِ گفته شده و گفته نشده و گرایشات شما منعکس میشود.
شما از پرسونال برندینگ برای تفکیک خودتان با دیگران استفاده میکنید. اگر این کار بخوبی انجام شود میتوانید پرسونال برندینگ خودتان را با کسبوکارتان پیوند دهید به گونهای که هیچ برندینگ شرکت دیگری موفق به انجام آن نشود.
به لحاظ حرفهای پرسونال برند شما همان تصویری است که مردم از شما میبینند. این برند میتواند ترکیبی از نگاه آنها به شما در زندگی واقعی، نحوه به تصویر کشیدن شما توسط رسانهها و برداشت مردم از اطلاعات مربوط شما در اینترنت باشد. میتوانید پرسونال برند خود را نادیده بگیرید و خود را آنگونه که میخواهید جلوه دهید.
در روزهایی پیش از اینترنت، پرسونال برند واقعأ همان کارت ویزیت بود. امروزه طراحی سایت شخصی و سئو آن یکی از مواردی است که برای ایجاد اعتبار بیشتر و شناختهتر شدن میتوانید انجام دهید.
اگر شهرت بالایی در رسانهها داشتید یا به واسطه تبلیغات شهرت پیدا کرده بودید باز هم تعداد کمی شما را میشناختند. اما در دنیای امروز که هر چیز کوچکی برای مدت طولانی در رسانههای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد دیگر چندان ناشناس نخواهید ماند.
چرا به یک پرسونال برند احتیاج دارید؟
پرسونال برندِ شما میتواند برای حرفهتان حیاتی باشد. پرسونال برند یعنی نحوه معرفی خودتان به مشتریان فعلی و آتی. این برند به شما فرصت میدهد تا اطمینان حاصل کنید که مردم شما را به همان شکلی که میخواهید میبینند بجای اینکه دیدگاه اختیاری و مخربی درمورد شما اتخاذ کنند.
پرسونال برند به شما فرصت میدهد تا بر نقاط قوت و شور و اشتیاقتان تمرکز کنید و باعث میشود مردم شما را بهتر بشناسند. مردم به کسانی که میشناسند بیشتر اعتماد میکنند حتی کسانی که قبلأ شخصأ ملاقات نکردهاند. این امر به ویژه در زمان انتخابات رخ میدهد. درحالیکه تعداد زیادی از مردم داوطلبان را در زمینه موضوعاتی که برایشان اهمیت دارد دنبال میکنند بقیه رأی دهندگان علاقه کمتری به این فرآیند دارند. در عوض آنها به اسامی که برایشان آشنا است رأی میدهند. تعجبی ندارد که داوطلبانی با پرسونال برندهای قوی صرف نظر از دیدگاه یا باورهای سیاسیشان در سیاست موفق میشوند. مثلأ صرف نظر از دیدگاهتان درمورد دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور نمیتوانید انکار کنید که او یک پرسونال برند قوی ایجاد کرده که مردم را تشویق به رأی دادن به او کرده است.
چرا پرسونال برندینگ اهمیت دارد؟
اگر قصد دارید تأثیرگذار شوید باید یک پرسونال برند قوی بسازید. پرسونال برند به شما کمک میکند تا جلوتر از بقیه بایستید. میتوانید از پرسونال برندتان برای اثبات دانش و مهارتهای خود در حیطه یک تخصص خاص استفاده کنید.
پرسونال برند به خصوص در سئو سایت پزشکی به طرق مختلفی شما را در ذهنها باقی خواهد گذاشت. این پرسونال برند است که به شما کمک میکند تا جلوتر از هزاران نفر دیگر مثل خودتان بایستید. نسلهای هزاره (کسانی که در سال 2000 در سنین بزرگسالی قرار داشتند) به ویژه اعتمادی به تبلیغات ندارند. 84% از نسلها هزاره نه به تبلیغات و نه به برندهایی که تبلیغات را تشکیل میدهند اعتماد ندارند. با این حال آنها آمادگی این را دارند که به کسانی که میشناسند اعتماد کنند – حتی افراد تجاریِ متعلق به برندهایی که از آنها نفرت زیادی دارند.
این امر موجب بازنگری عمدهای درباره نحوه بازاریابی کسبوکارها شده است. قطعأ این یکی از دلایلی موفقیت زیاد اینفلوئنسر مارکتینگ در سالهای اخیر به شمار میرود.
جنبشی به سویی شخصیسازی افراد بزرگ در کسبوکار به راه افتاده است. مشخص است که این کار برای یک کسبوکار کوچک آسان است – تفاوت کوچکی بین یک معاملهگر تنها و کسبوکار او وجود دارد. این کار برای شرکتهای بزرگ دشوارتر است. اما بعضیها آن را بخوبی مدیریت میکنند. استیو جابز زمانی از پرسونال برندینگ سیب استفاده کرد که حتی این عبارت شناخته شده نبود. همچنین پرسونال برندینگ ایلان ماسک احتمالأ شناخته شدهتر از برند شرکتیِ تسلا موتورز است.
صاحب یا مدیر یک کسبوکار در ابتدا باید با مشتریان بالقوه بصورت فردی ارتباط برقرار کند قبل از اینکه پیغام شرکت را به آنها منتقل نماید.
مزایای ایجاد یک پرسونال برندینگ (برندسازی شخصی)
-
اعتماد و اختیار
داشتن یک پرسونال برند به شما کمک میکند تا اعتماد مخاطبانتان را جلب کنید و خودتان را به عنوان یک مقام متخصص و رهبر صنعتتان معرفی کنید.
-
معروف شدن در رسانهها
داشتن یک پرسونال برند باعث میشود راحتتر در رسانهها (انتشارات آنلاین، مجلهها، تلویزیون، رادیو، پادکستها و غیره) در دسترس قرار گیرید. رسانهها دائمأ متخصصان بررسی میشوند و آنها میتوانند بینشهای خود را با مخاطبانشان به اشتراک بگذارند.
-
ساخت شبکه خاص خودتان
وقتی یک پرسونال برند دارید که به وضوح شما، وظایفتان و نحوه خدماترسانیتان به دیگران را معرفی میکند، افراد و کارآفرینان دیگر راحتتر میتوانند ارزشِ کار با شما را درک کنند. میتوانید پرسونال برندتان را اهرمسازی کنید تا شبکههای آنلاین و آفلاینی را به طور موثر و سریع تشکیل دهید.
-
جذب مشتریان بیشتر
ایجاد یک پرسونال برند که شما را به عنوان یک متخصص در یک صنعت خاص معرفی کند باعث جذب مشتریان ایدهآل بیشتری میشود. وقتی به عنوان یک متخصص شناسایی میشوید مردم راحتتر مشتریان را به سمت شما هدایت میکنند.
-
قیمتگذاری برتر
داشتن یک پرسونال برند به شما کمک میکند تا قیمتهای برتری را برای محصولات و خدماتتان تنظیم کنید. بدون یک برند فقط به کالایی تبدیل میشوید که بر سر قیمت رقابت میکند. و در نتیجه همیشه رقبایی وجود دارد که از لحاظ قیمت شما را شکست میدهند.
-
ایجاد یک بستر ماندگار
با گذشت زمان کسبوکارتان تکامل پیدا میکند. حتی ممکن است با گذشت چند سال از حرفهتان چند کسبوکار را در صنایع مختلف آغاز کنید. همچنان که از یک سرمایهگذاری به سرمایهگذاری دیگر پیش میروید پرسونال برندتان با شما میماند.
۷ مرحله برای ایجاد یک پرسونال برند متقاعدکننده و سودآور
۱-مبنا و اساستان را بسازید
اولین مرحله برای ایجاد پرسونال برند این است که یک مبنا و اساس بسازید که بتوانید با اطمینان کسبوکارتان را براساس آن توسعه دهید. اصل کلیدی در اینجا «اعتبار (اصالت)» است. این یک سوء برداشت است که ایجاد یک پرسونال برند به معنای ایجاد یک شخصیت است. اما شخصیت طبق تعریف یک «نما» است اما انعکاس درستی از شما ارائه نمیدهد و در نتیجه نامعتبر است. پرسونال برند شما نباید یک شخصیت نامعتبر باشد. برندینگ به این معنا نیست که خودتان چیزی جلوه دهید که نیستید بلکه به این معنا است که بصورت هدفمند و استراتژیک خودِ واقعیتان را به مخاطبان و مشتریان نشان دهید. پرسونال برند شما باید انعکاسی از مهارتها، شور و اشتیاق، ارزشها و باورها باشد.
از سرمایههای موجود برندتان استفاده کنید:
برای ایجاد یک مبنای قوی برای برند از سرمایههای موجود برندینگ که از قبل در اختیار دارید استفاده کنید. محل تقاطع این سرمایهها همان جایی است که باید پرسونال برندتان را بسازید.
- مهارتها و اعتباراتتان: در طول زندگیتان چه مهارتهایی را یاد گرفتید؟ چه نوع آموزش، اعتبارات، گواهیها یا جایزههایی دریافت کردید؟
- شور و اشتیاق و علایقتان: بیشتر به کدام صنایع و موضوعات علاقمندید؟ بیشتر به چه چیزی علاقه دارید؟
- ارزشها و باورهای هستهای: برخی از مهمترین ارزشهای هستهایتان کدامند؟ به چه چیزی باور دارید؟ منتظر چه هستید؟ مخالف چه چیزی هستید؟
عناصر کلیدیِ مبنا و اساس پرسونال برندینگ:
وقتی سرمایههای فعلی برندتان را شناسایی کردید، مرحله بعدی این است که قطعات اصلی پرسونال برندتان را در کنار یکدیگر قرار دهید. این کار به شما در زمینه تصمیمگیری درمورد پرسونال برندتان کمک میکند:
- دیدگاه برندتان: میخواهید از چه نظر شناخته شوید؟ اگر به عنوان یک متخصص قابل اعتماد درمورد موضوع XYZ شناخته شوید، این چه معنایی دارد؟
- مأموریت برندتان: چرا میخواهید یک پرسونال برند بسازید؟ هدفتان از این کار چیست؟ میخواهید بر چه کسی تأثیر بگذارید؟ میخواهید چه کاری انجام دهید؟
- پیغام برندتان: پیغام کلیدی که قصد دارید منتقل کنید چیست؟ قصد دارید چه پیغامی را در محتوا و در بازاریابیتان تقویت کنید؟ اگر فقط میتوانستید یک توصیه به مخاطبانتان بکنید آن چه بود؟
- شخصیت برندتان: برخی از خصوصیات و صفات شخصیتان که میتوانید به برندتان منتقل کنید را نام ببرید. آیا میخواهید به عنوان یک شخص بسیار حرفهای و مبادی آداب شناخته شوید یا یک شخص دمدمی و ماجراجو؟
۲-مخاطبان هدفتان را انتخاب کند
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که در زمان ایجاد یک پرسونال برند مرتکب میشوید این است که سعی میکنید این برند برای همه مناسب باشد. در واقعیت همه مشتری ایدهآل شما نیستند. برای جذب مشتریان درست باید کسانی که نمیخواهند با شما کار کنند را دور کنید. این یعنی شناسایی یک مخاطب هدف خاص و ایجاد برندی جذاب برای آنها. ممکن است متناقض به نظر برسد اما اگر سعی کنید شبیه همه باشید درواقع هیچ کسی را جذب نخواهید کرد. باید متضاد با بقیه باشید تا خودتان را نشان دهید. هر کسی که در معرض شما قرار میگیرد یا پیغامتان را میبیند از شما خوشش نمیآید یا با شما ارتباط برقرار نمیکند و این کاملأ طبیعی است. نیاز نیست به همه دسترسی پیدا کنید تا یک کسبوکار موفق بسازید. فقط باید به مشتریان درست دسترسی پیدا کنید. یک تمرین ارزشمند که به شما توصیه میکنیم انجام دهید این است که پروفایل مشتریان واقعی را تهیه کنید (گاهی اوقات آواتار مشتری نامیده میشود). هرچه بیشتر مشتری واقعیتان و تمایلات و چالشهای آنها را بشناسید آمادگی بیشتری کسب خواهید کرد تا محصولات و خدماتی که آنها واقعأ نیاز دارند و میخواهند را عرضه کنید.
سئوالات زیر به شما کمک میکنند تا پروفایل مشتری واقعی را تهیه کنید:
- جمعیتشناسی (دموگرافیک): سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت رابطه، درآمد، حرفه و … مشتریان چیست؟
- تمایلات و خواستهها: آینده مورد نظر آنها چگونه است؟ رویاها، اهداف و آرزوهای آنها چیست؟
- نقاط درد و چالشها: آنها با چه چیزی مبارزه میکنند؟ چه چیزی مانع از دستیابی آنها به اهدافشان میشود؟
۳-یک پیشنهادِ غیرقابل مقاومت مطرح کنید
برای ایجاد یک پرسونال برند سودآور باید چیزی برای فروش به مخاطب هدفتان داشته باشید. به یک پیشنهاد غیرقابل مقاومت نیاز دارید که به مخاطبتان کمک کند مشکل بخصوصی را حل نماید یا به یک نتیجه خاص دست پیدا کند. کارآفرینان زیادی به اشتباه یک محصول یا خدمات را ایجاد میکنند و بعدأ متوجه میشوند که هیچ کس آن را نمیخواهد یا تمایلی به صرف هزینه برای آن ندارد. به همین دلیل شناسایی مشتری واقعی قبل از ایجاد یک محصول یا خدمات بسیار اهمیت دارد. وقتی دقیقأ بدانید به چه کسی میخواهید کمک کنید آنگاه پیشنهادی را مطرح خواهید کرد که یک راه حل بینقص برای مشکلشان فراهم میکند.
۴-وبسایت شخصیتان را بهینهسازی کنید
داشتن یک وبسایت شخصی مولفه مهمی از ساخت یک برند شخصی است. حضور قوی در رسانههای اجتماعی نیز حائز اهمیت است اما هیچ یک از بسترهای اجتماعی که در آنها حضور دارید را کنترل نمیکنید یا مالک آنها نیستید.
وبسایت شما بستری است که مالک آن هستید و آن را کنترل میکنید و در بسیاری مواقع بازدید از وبسایتتان یکی از مراحلی است که موجب میشود مخاطبان هدف به مشتریان شما تبدیل شوند. برداشتهای اولیه بسیار اهمیت دارند. وقتی مخاطب هدف از وبسایت شخصیتان دیدن میکند، باید فورأ درک کند که شما چه کسی هستید و چگونه میتوانید به او کمک کنید. مخاطبان باید احساس کنند که به جای درستی مراجعه کردهاند. اگر این اتفاق ظرف چند ثانیه نیفتد بیشتر بازدیدکنندگان وبسایت را ترک خواهند کرد.
شاید مهمتر از آن وبسایت شما باید بهینهسازی شود تا بازدیدکنندگان تصادفی را به مشتریان نقدی تبدیل کند. چند عنصر کلیدی برای این رویداد لازم است و بیشتر آنها به صفحه اصلی وبسایت مربوط میشوند.
عناصر کلیدی صفحه اصلی وبسایت عبارتند از:
- یک لوگوی حرفهای: از یک طراح بخواهید تا نامتان را به یک لوگوی حرفهای تبدیل کند. اگر به دنبال خدمات طراحی گرافیکی هستید در فهرست «ابزار برتر کسبوکار آنلاین» میتوانید آن را پیدا کنید.
- نمایش ارزش کسبوکار: مطمئن شوید که نمایش ارزش کسبوکارتان (اینکه به چه کسی و چگونه کمک میکنید) بطور برجسته در صفحه اصلی و به طور ایدهآل در بالای صفحه نشان داده میشود.
- عکاسی حرفهای: از یک عکاس بخواهید تا از شما عکس بگیرد. از این عکاسها در وبسایت و همچنین پروفایلهای رسانههای اجتماعیتان استفاده کنید.
- تأیید اجتماعی (رسانه، رضایت): لوگوهای هرگونه انتشارات یا خروجیهای رسانه که در آنها فعالیت داشتید و هرگونه رضایت مشتریان را اضافه کنید.
- یک فراخوان عمل واضح: رفتن به مرحله بعدی را به وضوح در وبسایتتان مشخص کنید، چه ایمیل زدن به شما باشد، چه ثبتنام برای یک وبینار رایگان و چه درخواست مشاوره رایگان.
- یکی از بهترین مثالهای یک وبسایت پرسونال برند متعلق به جنین بلکول است. در اینجا یک اسکرین شات از صفحه اصلی وبسایت او مشاهده میکنید که شامل تمام عناصر توصیف شده است:
۵-یک استراتژی محتوایی داشته باشید
ایجاد و توزیع محتوای رایگان یکی از موثرترین روشهای ایجاد برند و جلب اعتماد مخاطبان هدف است. بجای اینکه سعی کنید مخاطبان را متقاعد کنید که میتوانید به آنها کمک کنید باید محتوایی را بسازید که واقعأ به آنها کمک میکند.
این کار موجب جلب اعتماد آنها میشود و شما را به عنوان یک متخصص بانفوذ در صنعتتان معرفی میکند. تصادفی نیست که موفقترین برندهای شخصی امروز (مثل گرنت کاردون، ماری فورلیو، گری وینرچاک) محتواهای زیادی را بصورت آنلاین منتشر میکنند تا مخاطبانشان را جذب کرده و پرورش دهند.
یک استراتژی محتوایی برای پرسونال برندتان ایجاد کنید:
برای ایجاد یک استراتژی محتوایی برای پرسونال برندتان، ابتدا فهرستی از تمام موضوعات سودمند برای مخاطبان هدف تهیه کنید. Keyword Planner، BuzzSumo و Answer The Public گوگل همگی ابزار فوقالعادهای برای تحقیق کلمات کلیدی و کشف موضوعات معروف هستند.
وقتی فهرستی از موضوعاتی که میتوانید در محتوا استفاده کنید تهیه کردید در مرحله بعدی باید تصمیم بگیرید که کدام محتوا را ایجاد کنید و در کجا آن را منتشر نمایید.
انواع رایج محتوا
- متن / مقاله
- ویدیو
- پادکست
- وبینار (سمینار ویدیویی)
- دروس آنلاین
- راهنماها، چک لیستها و کاربرگهای PDF
- اینفوگرافیک
- نمایش اسلاید
- مطالعات موردی
رسانههای محتوایی رایج
- وبلاگ / وبسایت شخصی
- دایرکتوریهای پادکست (iTunes، Stitcher و غیره)
- یوتیوب
- وبلاگها و انتشارات آنلاین دیگر
- رسانههای اجتماعی (LinkedIn، فیسبوک و غیره)
- ایمیل
- Slideshare
- Quora
بر کیفیت و ثبات تمرکز کنید
برای اینکه بازاریابی محتوایی عملی شود باید بر کیفیت و ثبات تمرکز کنید. محتواهای ضعیف را منتشر نکنید و از لحاظ مدت زمان انتشار یک محتوای جدید برای مخاطبانتان ثبات داشته باشید. بازاریابی محتوایی یک بازی طولانی مدت است اما اگر به درستی انجام شود سود خارقالعادهای را اعطا میکند.
ایجاد و ترویج محتوا نیز وقتگیرتر و پرهزینهتر از آن چیزی است که بیشتر مردم تصور میکنند. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم با 1-2 نوع محتوای اصلی (مثل پستهای وبلاگ یا ویدیوها) و 1-2 رسانه محتوایی اصلی (مثل یوتیوب – برای کسب اطلاعات بیشتر به راهنمای بازاریابی یوتیوب یا فیسبوک مراجعه کنید) شروع به کار کنید. وقتی نتایج خوبی از انواع محتوای اصلی و رسانهها بدست آوردید آنگاه به جلو پیش بروید و انواع دیگر محتوا و رسانهها را امتحان کنید تا به افراد بیشتری دست پیدا کنید.
۶-یک استراتژی برای قابلیت دیدهشدن داشته باشید
انتشار محتوا در پلتفرمهای خودتان روش فوقالعادهای برای جذب مخاطب است اما وقت زیادی را به خود اختصاص میدهد. یک روش سریعتر برای جذب مخاطب این است که محتوا را در معرض مخاطبانِ افراد دیگر قرار دهید.
در اینجا برخی از روشهای رایج برای افزایش قابلیت رویت را ملاحظه میکنید:
- مصاحبهها و PR: به عنوان یک مهمان در مصاحبههای پادکستی، نشستهای مجازی و همچنین در رسانههای سنتی مثل تلویزیون، رادیو و مجلههای چاپی شرکت کنید.
- بلاگینگ میهمان: مقالاتی را برای وبلاگهای دیگر و انتشارات آنلاین دیگر که میدانید مخاطبان هدفتان آنها را مطالعه میکنند بنویسید.
- صحبت در برابر عموم: سعی کنید در رویدادهای زنده، گروههای محلی و کفرانسهایی که مخاطبان هدفتان در آنها شرکت میکنند صحبت کنید.
- مشارکتها و سرمایهگذاریهای مشترک: برقراری روابط سودمند متقابل با افراد و شرکتهای دیگر میتواند فرصتهای زیادی را برایتان فراهم کند، از جمله بلاگینگ میهمان، مصاحبهها، سرمایهگذاریهای مشترک، مشارکتها و مراجعههای مشتریان.
۷- یک اجتماع درست کنید
بجای اینکه سعی کنید مخاطبان بزرگ و گستردهای را جذب کنید سعی کنید به رهبر یک اجتماع در یک زمینه خاص تبدیل شوید. مخاطبان هدفتان را تعریف کنید و یک اجتماع برای آنها بسازید تا بتوانند با یکدیگر در ارتباط باشند، ایدههایشان را به اشتراک بگذارند، از یکدیگر حمایت کنند و مستقیمأ به شما دسترسی پیدا کنند.
در اینجا روشهایی برای ایجاد یک اجتماع حول محور برند و تجارتتان مشاهده میکنید:
- گروههای فیسبوک: یک گروه خصوصی فیسبوک برای مخاطبان و یا مشتریانتان ایجاد کنید. این کار به شما فرصت میدهد تا در بحثهای معنادار روزمره با مخاطبانتان شرکت کنید و محیطی را برای آنها فراهم کنید تا با یکدیگر در ارتباط باشند و از هم حمایت کنند.
- رویدادهای زنده: میزبان رویدادهای زنده باشند تا مخاطبان و یا مشتریانتان بتوانند شخصأ با شما وقت بگذرانند. نشستها، شامهای خصوصی، کارگاهها، خلوتها و گروههای مغز متفکر که گاهی اوقات برگزار میشوند همگی روشهای فوقالعادهای برای تحکیم روابط طولانی مدت با مخاطبان هستند.
- سایتهای عضویت: یک سایت عضویت بسازید و در آنجا مشتریانتان میتوانند یک ماه رایگان به یک محتوای انحصاری، فراخوانیهای رایگان و یا وبینارها به طور منظم دسترسی داشته باشند و همچنین میتوانند از طریق فوریوم یا گروهی که فقط برای اعضا در دسترس است با یکدیگر در ارتباط باشند.
مقالتون به تمام سوال هام جواب داد ممنونم
برندینگ واقعا اهمیت داره