با گذشت زمان و رشد کسبوکارها تعریف اینکه بازاریابی چیست دچار تغییراتی میشود. در این مقاله تعاریف مختلفی را از زبان بزرگان بازاریابی گردآوری کردهایم تا به یک مفهوم جامع برسیم که تعریف بازاریابی چیست و در ادامه با ۲۵ تعریف، انواع، اجزا و تفاوت آن با فروش آشنا خواهیم شد.
Dictionary.com واژه بازاریابی را به این صورت تعریف میکند: «فعالیت یا کسبوکاری که وظیفه آن تبلیغات و فروش محصولات یا خدمات است از جمله تحقیق بازار و تبلیغات»
اگر کارتان بازاریابی است درست مثل من احتمالأ به آسانی نمیتوانید بازاریابی را تعریف کنید، اگرچه هر روز آن را میبینید و از آن استفاده میکنید – واژه بازاریابی یک واژه فراگیر است و به حدی متغیر است که نمیتوان آن را به آسانی تعریف کرد.
این تعریف بیفایده به نظر میرسد.
برای مثال بخش فروش با تعریفِ «فروش چیست» سردرگم میشود و واژه «تبلیغات» درواقع جلسات طوفان مغزیِ Mad Men (مردان دیوانه) را به ذهنم تداعی میکند.
اما وقتی عمیقتر فکر میکنم میبینم که بازاریابی همپوشانی زیادی با تبلیغات و فروش دارد. بازاریابی در تمام مراحل کسبوکار از ابتدا تا انتها حضور دارد.
در ابتدا به این فکر میکردم که چرا بازاریابی یک مولفه ضروری از توسعه محصول یا فروش یا توزیع خردهفروشی است. اما وقتی به آن فکر میکنید معنا پیدا میکند – بازاریابها انگشتشان را به سمت شخصیت مصرفکنندهتان اشاره میکنند. آنها مشتریانتان را همیشه بررسی و تحلیل میکنند. گروههای متمرکز تشکیل میدهند، نظرسنجی میکنند، عادات خرید آنلاین را مطالعه میکنند و یک سئوال ضمنی را مطرح میکنند: «مصرفکننده ما کجا، چه زمانی و چگونه میخواهد با کسبوکار ما ارتباط برقرار کند؟»
بازاریابی
بازاریابی فرآیند علاقمند کردن مردم به محصولات یا خدمات شرکتتان است. این امر از طریق تحقیق بازار، تحلیل و درک علاقمندیهای مصرفکنندگان ایدهآل رخ میدهد. بازاریابی با تمام جنبههای یک کسبوکار در ارتباط است، مثل توسعه محصول، روشهای توزیع، فروش و تبلیغات.
بازاریابی مدرن در دهه ۵۰ آغاز شد، یعنی زمانیکه مردم برای تبلیغات محصولات از چیزهای دیگری نیز استفاده میکردند نه فقط کاغذهای چاپی. با ورود تلویزیون – و پس از آن اینترنت – به خانههای مردم بازاریابها توانستند کمپینهای بزرگی را در بسترهای متعددی به راه بیندازند. و همانطور که انتظار دارید در طول بیش از ۷۰ سال بازاریابها از لحاظ تنظیم فروش محصولات به مصرفکنندگان و بهینهسازیِ موفقیت اهمیت روزافزونی برای کسبوکارها پیدا کردند. امروزه دهها مکان برای اجرای یک کمپین بازاریابی وجود دارد – در قرن بیست و یکم کجا میتوان چنین کمپینی را به راه انداخت؟
تعریف بازاریابی
۱.انجمن بازاریابی آمریکایی (AMA)
براساس انجمن بازاریابی آمریکایی (AMA)، بازاریابی یعنی یک فعالیت یا مجموعهای از نهادها و فرآیندها جهت ساخت، برقراری ارتباط، تحویل و معامله محصولاتی باارزش برای مشتریان، شرکا و جامعه عمومی.
۲. رابین کورمن، معاون بخش مشارکت جهانی، وفاداری و شراکت
«بازاریابی یعنی عملِ افزایش آگاهی از خرید و خرید مجدد یک محصول یا خدمات با مزایای مشتری محور. ما از تبلیغات، بستهبندی، نرخهای فروش یا ترویج استفاده میکنیم».
کورمن تضمین میکند که بازاریابی به لحاظ تاریخی یک تعامل یک جهته بوده است. اما کمکم مشخص میشود که این فعالیت چگونه به یک فعالیت دو جهته تبدیل شده است. «این اتفاق از طریق کاربرد و تأثیر رسانهها و تغذیههای بازاریابی ویروسی (همهگیر) رخ داده است».
۳.بی ال اوکمن، رئیس شرکتِ What’s Next
این یکی از تعاریف بازاریابی است که جنبههای بیشتری را دربردارد. از نظر بی ال اوکمن «بازاریابی تمام کارهایی است که یک شرکت انجام میدهد. از نحوه پاسخگویی به تلفن گرفته (آیا سریع پاسخ میدهند)، تا نحوه استفاده از ایمیل یا حتی نحوه پرداخت صورتحسابها (قبضها)، همگی بر معاملات شرکت با مشتریان تأثیر میگذارند».
او نتیجه میگیرد: «بازاریابی یک رشته یا یک فعالیت نیست، بلکه تمام کارهایی است که یک شرکت انجام میدهد یا حداقل هر کاری است شرکت برای موفقیت انجام میدهد».
۴.دیوید میرمن اسکات، بازاریابیِ زمان واقعی و PR
«بازاریابی یعنی درک بالایی از نیازهای مصرفکنندگان. براساس این درک محصولات، خدمات و اطلاعات بوجود میآیند تا مشکلات آنها را برطرف سازند».
۵. پیتر شانکمن، خدمات مشتریان – قوانین جدید برای یک دنیای اجتماعی شده
«وقتی بازاریابی به درستی توسعه پیدا کند به این معنا است که میتوانید تجربیات تأثیرگذاری از برند یا محصولاتتان را بوجود بیاورید. بدین ترتیب کسانی که ربطی به برندتان ندارند (جزئی از برند شما نیستند) میخواهند به بقیه بگویند که شما چقدر خارقالعادهاید و این چرخه مجددأ آغاز میشود».
۶. فیلیپ کاتلر
پدر بازاریابی مدرن یکی از کاملترین تعاریف را برای بازاریابی ارائه میدهد: «علم و هنر جستجو، ساخت و تحویل ارزش برای برطرف کردن نیازهای یک بازار هدف در ازای بهره. بازاریابی نیازهای برطرف نشده و تمایلاتِ برآورده نشده را شناسایی میکند. بازاریابی درواقع اندازه بازارِ شناسایی شده و پتانسیل بهره (سودآوری) را معین و اندازهگیری میکند. بازاریابی مشخص میکند که کدام بخشهای یک شرکت میتواند بهترین عملیات را انجام دهد و مناسبترین محصولات و خدمات را طراحی و تبلیغ میکند».
این یعنی به نظر او بازاریابی «علم و هنرِ جستجو، ساخت و عرضه ارزش برای برطرف کردن نیازهای یک هدف خاص و در نتیجه دستیابی به بهره است».
بازاریابی بخشهایی را شناسایی میکند که برندها در آنجا میتوانند نیازهای مصرفکنندگان را برطرف کنند و همچنین محصولات و خدمات مناسب برای آنها را طراحی و تبلیغ میکند.
۷. لی اودن، مدیر کل بازاریابی آنلاینِ TopRank
با بررسی رایجترین تعاریف بازاریابی به تعریف زیر رسیدیم:
«بازاریابی یعنی عملِ ایجاد ارزش در ازای بهره متقابل برای برطرف کردن نیازهای مصرفکننده و دستیابی به اهداف تجاری. یعنی باید هدف (مصرفکننده) و مصرف او را بشناسید، با او به اشتراک بگذارید و از عادات و رفتارهای او نفع ببرید تا بتوانید با او ارتباط برقرار کرده و بر او تأثیر بگذارید».
۸. بیل تانر، رئیس بخش تحقیقات استراتژیک B.Belo
«بازاریابی از یک دیدگاه گسترده به هر چیزی که ارزش یک محصول یا خدمات را تغییر میدهد (تعدیل میکند) اشاره دارد. از این دیدگاه بازاریابی منحنی تقاضا را به سمت فرد درست هدایت میکند».
۹. شناندوا دیاز، پروفسورِ Mayhem
«بازاریابی ارتباط کمی با عرضهکنندگان و ارتباط زیادی با مشتری برقرار میکند. بازاریابی علمی است که سعی دارد به مصرفکنندگان آگاهی دهد، آنها را مشارکت دهد، نیازهای آنها را برطرف کند و در عین حال برند را به عنوان یک منبع اعتماد پایهگذاری کند».
۱۰. مارجوری کلیمن
مارجوری کلیمن مدیر بخش توسعه مشتری در شرکت تبلیغاتی کلیمن یکی از جالبترین تعاریف بازاریابی را ارائه میدهد: «بازاریابی یعنی توسعه برند، متقاعد کردن مردم به اینکه برند شما (یعنی محصول/خدمات/شرکت شما) بهتر از بقیه است و پشتیبانی از روابط با مشتریان».
۱۱.جولی بارلی، معاون بازار Fairway
«سنتیترین نوعِ بازاریابی شامل ابزاری است که یک سازمان بوسیله آن ارتباط برقرار میکند و بوسیله آن با هدفش مشارکت میکند تا ارزشهایش را منتقل کند و محصولاتش را بفروش برساند. هرچند از زمان ظهور رسانههای دیجیتالی افراد بیشتری در شرکتها کار میکنند که روابط عمیقتر، معنادارتر و طولانی مدتتری را با کسانی که به کسبوکارشان علاقه دارند برقرار میکنند».
بارلی میگوید که رسانهها توانایی مدیران بازاریابی برای فروش محصولاتشان را بغرنج کردهاند اما در عین حال این فرصت را ایجاد کردهاند که در قلمرو جدیدی قدم بگذارند. موافقید؟
۱۲.مت بلامبرگ، رئیس و مدیر عاملِ Return Path
از نظر بلامبرگ وقتی بازاریابی بخوبی انجام شود استراتژی شرکت، ارزش آن، استراتژی بازار، موضع برند و شهرت آن در تمام دنیا را دربر خواهد گرفت.
بنابراین تضمین میکند که وقتی بازاریابی به درستی انجام شود به حجم بیپایانی از ترویج و پشتیبانی تبدیل میشود. ایده و فرضیه بازاریابی در قرن بیست و یکم باید قابل ارزیابی و اندازهگیری باشد و باید با اهداف هر کسبوکاری مطابقت داشته باشد.
۱۳. سالی فالکو
«بازاریابی فقط بر مشتریان تمرکز دارد. شبکههای اجتماعی به تحقق آن کمک کردهاند. بازارها به مباحثههایی تبدیل شدهاند و بازاریابی با شناخت این بازار تحکیم پیدا کرده است. محصول درست ساخته میشود، مشتری تشویق میشود که آن را خریداری کند و یک نیاز ایجاد میشود و در نهایت بازاریابی یعنی به افرادِ درستی اطلاع دهید که شما چیزی که آنها میخواهند را دارید».
۱۴. استیو داوسون
«بازاریابی شامل محصولاتی است که بازگشت ندارند و مصرفکنندگانی است که محصولات را خریداری میکنند».
۱۵. آنه هولاند، تبلیغکننده در WhichTestWon
از نظر هولاند بازاریابی یک واژه بسیار کلی است که مسائل زیر را دربر دارد:
«تحقیق، تعیین نام تجاری، روابط عمومی، تبلیغات، پاسخگوییهای مستقیم، ترویجها، وفاداری و تقاضا».
۱۶. دورن موران، استراتژیست دیجیتالی
به تعریف زیر نگاه کنید. این تعریف خلاصهای از تمامی تعاریف را ارائه میدهد:
«بازاریابی یعنی کمک به مصرفکنندگان برای درکِ نیازشان به چیزی که حتی نمیدانستند به آن نیاز دارند».
۱۷. ماریا النا بیانکو
«بازاریابی شامل تحقیق، انتخاب، ارتباط (تبلیغات و پست مستقیم) و اغلب روابط عمومی است. رابطه بازاریابی با فروش مثل رابطه یک مزرعه با کشاورز است».
۱۸. آری هرزوگ، متخصص سیاست و ارتباطات
«بازاریابی یعنی شناخت مشتری به بهترین نحو به گونهای که بدون شک مطمئن باشید او خبرنامه شما را مطالعه میکند، آن را با دوستانش به اشتراک میگذارد، یک کارت ویزیت از شما در کیف پولش دارد و در صفحه فیسبوک با شما در ارتباط است».
۱۹. رنه بلوجت
«بازاریابی روش فوقالعادهای برای شناساییِ کاری است که مردم در آن مشارکت میکنند و چیزی است که آنها را به شوق میآورد. از طریق بازاریابی میتوانید این اشتیاق را به آنها بدهید، آنها را تشویق کنید در این فرآیند مشارکت کنند و با آنها رابطه برقرار کنید».
۲۰. جویی لازتو
«به طور خلاصه، بازاریابی یعنی کمک به مردم برای فروش بیشترِ محصولات و خدماتشان».
۲۱. جینی دیتریش، مدیر کل Artment Dietrich
در اینجا یکی از واضحترین، دقیقترین و واقعیترین تعاریف بازاریابی را ارائه میدهیم:
«بازاریابی یعنی برند، نام، قیمتگذاری و پل بین رسانههای پولی و خصوصی، نه فروش».
۲۲. مایک اسپروس، مدیر بازاریابی در گروه Epic Media
اسپروس تعریف زیر را ارائه میدهد. از نظر او بازاریابی به طور کلی به تمام روابط و اطلاعات مربوط به یک محصول یا خدمات برای مخاطبان اشاره دارد. او تضمین میکند که بازاریابی موثر شامل روابط دوطرفه شامل هنر و علم است. وی افزود: «بازاریابی یک رشته بدون بازی نهایی است که باید به طور ثابت تنظیم، هماهنگ و آزمایش شود».
کلیدِ دستیابی به یک استراتژی بازاریابی بهینه تضمین این مسئله است که مخلوط روابط برای برند، محصول یا خدمات شما درست انتخاب شده است. و بدین ترتیب متوجه میشوید که چگونه میتوانید با مشتریانتان بهتر ارتباط برقرار کنید.
۲۳. جی بائر، انقلاب کنونی
رئیس Convince & Convert، جی بائر یکی از کوتاهترین تعاریف بازاریابی را در کتابش تحت عنوان «انقلاب کنونی» ارائه میدهد: «بازاریابی شامل پیامها و یا اقداماتی است که پیامها یا اقدامات دیگر را بوجود میآورند.
۲۴. لیز استرائوس، موسس SOBCon و مدیر اجرایی Out Thinking
در میان تعاریف بازاریابی به تعریف لیز استرائوس میرسیم: «بازاریابی یعنی عرضه پیشنهادی که میدانید میتوانید به طور آگاهانه تحویل دهید و مخاطبان را عاشقِ آن کنید». وی افزود: «شما دائمأ کار میکنید تا این عرضهها را صیقل دهید، تنظیم کنید و دقیقتر کنید، به گونهای که غیرقابل مقاومت باشند، چیزهایی که لازم نیستند را حذف کند و شامل چیزهایی باشد که مخاطبان به دنبال آنها هستند. از این رو یک ارزش فوقالعاده برروی چیزی ساخته میشود که فقط شما میتوانید آن را عرضه کنید».
۲۵. دیبورا وینستین، رئیس بخش اهداف استراتژیک
«بازاریابی یعنی برقراری روابط بین مصرفکنندگان و برندها. بسیاری از رشتهها وارد این فرآیند میشوند و شخصیت برند را مطابق با اهدافشان میسازند».
همانطور که مشاهده میکنید تعاریف زیادی برای بازاریابی ارائه شده و هریک از آنها به جنبههای مختلفی اشاره دارند. شما کدامیک را انتخاب میکنید؟
انواع بازاریابی
ماندگاری کمپینهای بازاریابیتان کاملأ به جایی که مشتریان وقت میگذرانند بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیق بازاریابی را به گونهای انجام دهید که بهترین نوع بازاریابی – با بهترین مخلوط ابزار – را برای برندتان مشخص کند. در اینجا چند نوع بازاریابی را بررسی میکنیم که امروزه کاربرد دارند:
۱. بازاریابی اینترنتی
این بازاریابی از یک کمپین محصولات Excedrin الهام گرفته که بصورت آنلاین برگزار شد و ایده این بازاریابی این بود که حضور در اینترنت به دلایل تجاری نوعی بازاریابی است.
۲. بهینهسازی موتور جستجو
این نوع بازاریابی که به طور خلاصه «SEO» نامیده میشود شامل فرآیند بهینهسازی محتوا در وبسایت است، به گونهای که در نتایج موتور جستجو ظاهر شود. بازاریابها از سئو سایت برای جذب کسانی که جستجوها را انجام میدهند و میخواهند درمورد صنعت خاصی اطلاعات کسب کنند استفاده میشود.
۳. بازاریابی وبلاگی
وبلاگها دیگر منحصر به نویسندگان نیستند. برندها اکنون وبلاگهایی را درست میکنند تا درباره صنعتشان در آنها مطلب بنویسند و علاقه مشتریانی که در اینترنت به دنبال کسب اطلاعات هستند را پرورش دهند.
۴.بازاریابی رسانههای اجتماعی
کسبوکارها میتوانند از فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، LinkedIn و شبکههای اجتماعی مشابه برای اطلاعرسانی به مخاطبان استفاده کنند.
۵.بازاریابی چاپی
وقتی روزنامهها و مجلهها درک بهتری از مخاطبان مطالب چاپیشان پیدا میکنند کسبوکارها همچنان از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریان میخوانند استفاده میکنند.
۶. بازاریابی موتور جستجو
این نوع بازاریابی کمی با SEO فرق دارد. کسبوکارها اکنون میتوانند به یک موتور جستجو پول پرداخت کنند تا لینکهایی را در صفحات شاخص که به طور گسترده در معرض مخاطبان قرار میگیرند قرار دهند. (این مفهوم «pay-per-click» (پرداخت پول به ازای هر کلیک) تبلیغات کلیکی نامیده میشود – مثالی از این نوع بازاریابی را در بخش بعدی ارائه میکنم).
۷. بازاریابی ویدیویی
درحالیکه زمانی فقط آگهیهای بازرگانی وجود داشت، بازاریابها اکنون برای ساخت و انتشار انواع مختلف ویدیو جهت سرگرم کردن و اطلاعرسانی به مشتریان اصلیشان پول پرداخت میکنند.
بازاریابی و تبلیغات
اگر بازاریابی یک چرخ باشد، تبلیغات یک پره از آن چرخ است. بازاریابی شامل توسعه محصول، تحقیق بازار، توزیع محول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی از مشتریان است. بازاریابی در تمام مراحل فروش یک کسبوکار الزامی است و میتواند از بسترهای بیشمار، کانالهای رسانههای اجتماعی و تیمهای درون سازمانی برای شناسایی مخاطبان، ارتباط با آنها، تقویت دیدگاه سازمان و ایجاد وفاداری به برند با گذشت زمان استفاده کند.
از طرف دیگر، تبلیغات فقط یک مولفه از بازاریابی است. تبلیغات یک تلاش استراتژیک است که به ازای گسترش آگاهی از محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف جامعتر پول دریافت میکند. به بیان ساده تبلیغات تنها روشی نیست که بازاریابها برای فروش یک محصول اتخاذ میکنند.
در اینجا، مثالی از آن را مشاهده میکنید.
فرض کنید یک کسبوکار در حال توسعه یک محصول جدید است و میخواهد یک کمپین برای تبلیغ آن محصول در میان مشتریان به راه بیندازد. کانالهای انتخابی این شرکت عبارتند از فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وبسایت شرکت. این شرکت از تمام این فضاها برای پشتیبانی از کمپینهای گوناگون هر سه ماهه استفاده میکند و از طریق این کمپینها مشتریان راغب را تولید میکند.
شرکت برای تبلیغ محصول جدیدش یک راهنمای محصولِ قابل دانلود در وبسایتش منتشر میکند، یک ویدیو در اینستاگرام منتشر میکند تا محصول جدیدش را نمایش دهد و در یک سری از نتایج جستجوی دارای اسپانسر در گوگل سرمایهگذاری میکند زیرا این نتایج ترافیک را به یک صفحه محصول جدید در وبسایت شرکت هدایت میکنند.
اکنون کدامیک از تصمیمات فوق بازاریابی بودند و کدامیک تبلیغات بودند؟
تبلیغات در اینستاگرام و گوگل صورت میگیرد. اینستاگرام اصولأ یک کانال تبلیغاتی نیست اما وقتی برای تبلیغات استفاده شود میتوانید یک مبنا برای دنبالکنندهها توسعه دهید تا هرازگاهی اطلاعیهها در اینستاگرام منتشر شوند. گوگل در نهایت برای تبلیغات در این مثال استفاده شد؛ شرکت برای تبلیغات در گوگل سرمایهگذاری کرد – یک برنامه به نام pay-per-click (PPC) – تا ترافیک را به یک صفحه خاص که بر محصولش تمرکز دارد هدایت کند، یعنی یک تبلیغ آنلاین کلاسیک.
بازاریابی کجا اتفاق افتاد؟ این یک سئوالِ فریبکارانه بود زیرا بازاریابی کل فرآیند را پوشش میدهد. این شرکت با هماهنگ کردن اینستاگرام، گوگل و وبسایت حول محور یک راهکارِ مشتری محور یک کمپین بازاریابی سه بخشی به راه انداخت که مخاطبانش را شناسایی کرد، یک پیغام برای این مخاطبان تهیه کرد و آن را در کل صنعت تحویل داد تا اثرش را به حداکثر برساند.
تفاوت بین بازاریابی و فروش
فروش و بازاریابی رابطه نزدیکی با هم دارند اما فعالیتهای بسیار متفاوتی را در کسبوکارتان پوشش میدهند. تیم فروش هیچ دخالتی در اینکه محصول چیست و چه کسی آن را خریداری میکند ندارد – این تیم فقط مشتریان راغب را انتخاب کرده و آنها را متقاعد به خرید میکند. کارمندانی که در بخش فروش کار میکنند باید روابط نزدیکی با مشتریان برقرار کنند و برای انجام این کار به هوش بازاریابی نیاز دارند. تیم بازاریابی با اطلاعرسانی به مشتریان بالقوه درباره برند و محصولات این مشتریان راغب را بوجود میآورد. آنها همچنین از بازخورد و هوش مشتری برای تصمیمگیری درمورد تولید محصولات در آینده و تغییر محصولات موجود استفاده میکنند تا بتوانند نیازهای مشتریان را بهتر برطرف کنند.
نمیتوانید در فروش موفق شوید مگر اینکه کسانی که به آنها چیزی را میفروشید از برند یا محصول آگاهی داشته باشند – این کاری است که بازاریابی میتواند برایتان انجام دهد. برای داشتن یک استراتژی موفقیتآمیز تیمهای بازاریابی و فروش باید با یکدیگر رابطه نزدیکی داشته باشند و از یک رویکرد متحد استفاده کنند. این کار تضمین میکند که فقط مشتریان راغبِ باکیفیت به تیمهای فروش تحویل داده میشوند.
میتوانید از یک بستر اتوماسیون بازاریابی برای هماهنگسازی تیمهای بازاریابی و فروش استفاده کنید تا مطمئن شوید که آنها به طور کارآمدتری برای دستیابی به یک هدف مشتریان کار میکنند.
چهار جزء تشکیل دهنده بازاریابی
در دهه ۶۰ ای جرومی مک کارتی چهار جزء تشکیل دهنده بازاریابی را معرفی کرد: محصول، قیمت، مکان و ترویج.
اساسأ این چهار جزء نحوه تعاملِ بازاریابی با هر مرحله از کسبوکار را توضیح میدهند.
۱. محصول
فرض کنید به یک ایده برای محصولی که قصد دارید در کسبوکارتان به فروش برسانید دست پیدا کردهاید. بعد از آن باید چه کار کنید؟ احتمالأ اگر فقط شروع به فروش کنید موفق نخواهید شد.
در عوض تیم بازاریابیتان باید تحقیق بازار را اجرا کند و سئوالات مهمی بپرسد: مخاطب هدف کیست؟ آیا تناسب بازار برای این محصول وجود دارد؟ کدام پیامرسان و در کدام پلتفرمها میتواند فروش محصولات را بالا ببرد؟ گروههای متمرکز چه فکری درمورد محصول میکنند و چه سئوالات یا تردیدهایی را مطرح میکنند؟
بازاریابها به این سئوالات پاسخ میدهند تا با اظهار نگرانیهای گروه متمرکز یا شرکتکنندگان در نظرسنجی به کسبوکارها کمک کنند تقاضای محصولاتشان را بشناسند و کیفیت محصولات را بالا ببرند
۲. قیمت
تیم بازاریابی شما قیمتهای محصولات رقبا را چک میکند یا از گروههای متمرکز و نظرسنجیها استفاده میکند تا برآورد کند که مشتری ایدهآل شما تمایل دارد چه مبلغی را پرداخت کند. اگر قیمت بسیار بالا باشد یک مبنای منسجم مشتری را از دست میدهید. اگر قیمت بسیار پایین باشد ممکن است پول بیشتری را از دست دهید. خوشبختانه بازاریابها میتوانند از تحقیق صنعت و تحلیل مصرفکننده برای تنظیم دامنه قیمت مطلوب استفاده کنند.
۳. مکان
این مسئله حائز اهمیت است که بخش بازاریابی شما از دانش خود و تحلیل مصرفکنندگانِ کسبوکار استفاده کند تا پیشنهاداتی را درباره نحوه و مکان فروش محصولات ارائه دهد. شاید بخش بازاریابی باور داشته باشد که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خردهفروشی عمل میکند یا بالعکس. یا شاید بتواند بینشهایی را درباره ماندگارترین مکانها (چه ملی و چه بینالمللی) برای فروش محصول محصولاتتان ارائه دهد.
۴. ترویج
این جزء تشکیل دهنده بازاریابی احتمالأ جزئی است که از همان ابتدا منتظرش هستید: ترویج شامل هرگونه تبلیغ آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیف است که تیم بازاریابی برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول و در نهایت برای فروش بیشتر از آنها استفاده میکند. در این مرحله احتمالأ روشهایی مثل کمپینهای روابط عمومی، تبلیغات یا ترویجهای رسانههایی اجتماعی را مشاهده میکنید.
خوشبختانه تعریف ما و چهار جزء تشکیل دهنده بازاریابی به درک هدف بازاریابی و نحوه تعریف آن کمک میکنند. بازاریابی با تمام حیطههای یک کسبوکار در ارتباط است، بنابراین باید بدانید چگونه از بازاریابی برای افزایش بهرهوری و موفقیت کسبوکارتان استفاده کنید.
بازاریابی اینترنتی همون دیجیتال مارکتینگ میشه؟
بله دوست غزیز